صوفی کيست و صوفی گری چيست ؟
در صدر اسلام پيروان رسول خدا ( ص ) با نام های « مسلمان » ، « عابد» ، « صحابه » و « شيعه » شناخته می شدند اما واژه ی « صوفی » از قرن دوم هجری پديد آمد. عده ای که خود را از جامعه و سرنوشت مسلمانان کنار کشيده بودند با نام « صوفی » شناخته شدند .
اينان سابقه زيادی دارند . در زمان جنگهای اسپارت در يونان باستان ، آنان که شهامت جنگ را نداشتند به گوشه نشينی پرداخته و از جنگ فرار کردند . صوفيانی که در عالم اسلام پديد آمدند تحت تاثير رهبانيت مسيحی و رياضت های غير شرعی مرتاضان هندی بودند . اولين « خانقاه » را يک معمار مسيحی مصری برای ابوهاشم صوفی در کوفه ساخت . معمولا اين صوفيان يا دراويش در برابر ائمه اطهار عليهم السلام موضع گيری می کردند.
تصرف دارای فرقه های بسيار زيادی است . آنچه در غرب ايران شايع است فرقه ی اهل حق ، نقشبنديه ، قادريه و بکتاشيه است که غالبا اينان به مذهب اهل سنت گرايش دارند . اما دراويشی که در قم و تهران يافت می شوند غالبا نعمت اللهی بوده و پيرو سلطان محمد گنابادی هستند که وی ادعا کرده است که تصوف را از معصوم عليشاه رکنی فرا گرفته و او شخصيتی است هندی که از مرتاض های بت پرست هندی تصوف را آموخته است .
سلطان محمد گنابادی در سال ۱۳۲۷ توسط مرحوم آخوند خراسانی مرتد اعلام شد و مردم او را به قتل رساندند . پس از وی فرزند او ملاعلی نور عليشاه و پس از وی فرزندش صالح عليشاه قطب دراويش شد . پس از او سلطان حسين تابنده معروف به رضا عليشاه قطب آنان شد که در سال ۱۳۷۱ شمسی از دنيا رفت . وی در زمان طاغوت از طرفداران و مدافعان نظام پهلوی بوده به طوری که ارتشبد نصيری رئيس ساواک و اسدالله علم از مريدان وی گرديدند.
شهيد ثانی رحمت الله عليه در کتاب درايه ی خود فرموده : « صوفيه جعل حديث را جايز دانسته و به نفع خود حديث جعل می کنند » . مقدس اردبيلی در حديقة الشيعه قدحِ صوفيه را نقل کرده و شيخ مفيد رحمت الله عليه رساله ای در مذمت و رد آنان تاليف کرده و شيخ حر عاملی کتاب اثنا عشريه را در نکوهش اينان به نگارش درآورده است .
دراويش غالبا طرفدار اباحه گری بوده و به شريعت يا احکام فقهی متعهد نبوده و به اسم آنکه طرفدار طريقت و باطن دين هستند ظواهر شرع را زير پا می گذارند و در مساجد شرکت نمی کنند . ولی در خانقاه که شرکت در آن به فتوای مراجع حرام است شرکت می کنند .
اين بود خلاصه ای از سرگذشت و ماهيت صوفی گری. اما سه نکته :
۱- بسيار از صوفی های فعلی ايران از وضعيت سران خود بويژه در گذشته اطلاع صحيحی ندارند و می توان گفت فريب خورده ای بيش نيستند .
۲- از سالها پيش آيت الله العظمی بروجردی قصد از بين بردن خانقاه صوفی ها را داشتند که متاسفانه ابزار قانونی آن را نداشتند . پس از پيروزی انقلاب ، سران صوفيان در لوای آزادی عمل مذاهب در ايران به شدت بر فعاليت خود افزودند تا جائيکه تبديل به يک ابزار برای سياسيون و دولت های خارجی در ايران شده بودند.
۳- علمای ما به خوبی درباره فرق منحرف تحقيق داشته اند و علت مخالفت و نقد خود را به اين فرق خصوصا صوفی گری اعلام کرده اند.کتاب جلوه حق تاليف حضرت آيت الله مکارم شيرازی يکی از اين کتابهاست که ۴۰ سال پيش تاليف شده است.